تصویر
تصویرها در راهند
مردها از شلوارهایشان زنها را بیرون می کشند
و کبریت، دوستانه در مکالمهای تکامل نیافته، ارضا می شود.
در دریای که کاپیتان، نهنگی را به شب نشینی و شام برمیانگیزد
ملاحان مایوس از پنج گوشهی خلیج آب باکره را تائید می کنند.
توتون حادثهی کوچکی نیست...
بی هیچ حرف و برفی این تابستان هم می آید
لوزیها دیوارهای شهر را محاصره می کنند
و سایه های ناتنی با وجهی نامتعارف میان جملات و اصوات در رفت و آمدند
از این گلدان که بگذریم
گفتی روشن می شود پیراهن مردانه در تحلیل اتفاقی کاشیها
ساعت باز می شود دوباره و معشوقه در اتاق دست به پهلوی میز
لاله هم شنید
سوراخ شده ام
پاهایم آویخته، آماده برای شست و شوست
مرا به سیگار و سهولت بخوان
به انتزاع دخترانه کاغذ سفید
تیر 89